
در سر گذشت جوامع وسازمانها منابع و عوامل ناشي از ثروت هایی همچون منابع طبيعي، موقعیت جغرافيايي و استراتژيك،ماشين آلات، سطح فن آوری و .... ،درحركت و توسعه كشورها نقش داشته است. رویکردهانیز به نیروی انسانی و کار ، نگرشی ابزاری و همتراز با منابع طبیعی و ماشین آلات بوده که با پیشرفتهای حاصل شده و نقش آفرینی محوری انسانها در این فرایند، نگرش ابزاری به انسان دستخوش تحول شده و نیروی انسانی در نقش محوری ترین عامل رشد و توسعه به عنوان منبع و سرمایه جوامع و سازمانها مطرح گردید.
امروزه، تمامی سازمانها مدعی هستند كه نيروي انساني بزرگترین سرمايه آنهاست زیرا بر همه جوامع و سازمانها آشكار گردیده كه انسان عامل اصلي توسعه بحساب می آید و فرايند توسعه و رشد، بدون مشاركت انسان به جايي نمي رسد ، به عبارت دیگر انسان هم هدف و هم وسيله نيل به توسعه است.
بعضي از مديران هنوز نسبت به انسان نگرش سنتي دارند و بر این عقیده اند كه افراد بيش از آنچه كه سازمان به آنها نياز داشته باشد، محتاج سازمان هستند، اما در واقع سرمايه انساني مستحق جذب، نگهداري، برانگيخته شدن و راضي و خشنود شدن از كار است .
اصولا كارمند در درجه اول به حقوقي كه از سازمان مي گيرد نياز دارد و در درجه دوم از لحاظ رواني و اجتماعي نياز مندمورد احترام قرار گرفتن از سوی ديگران و برخوداری ا ز امنيت شعلي است و سرانجام هر كارمند خواستار فرصت هايي مناسب براي پيشرفت، كسب تجارب و معلومات جديد است. از سوی ديگر یک سازمان هم بدون وجود كارمندان لايق و كارآمد كه با احساس تعلق سازمانی، از توان کافی و استعداد لازم در انطباق با تغييرات سازمان برخوردار باشند، نمي تواند به حيات خود ادامه دهد .
هدف از توسعه منابع انسانی، تولید چهار چوبی است فراگیر و یکپارچه برای پرورش کارکنان و فراهم آوردن محیطی که در آن کارکنان به یادگیری و توسعه دانش و مهارت های خود ونیز بکارگیری آنها ترغیب گردند.
به عبارت ديگر بحث توسعه منابع انساني، توسعه همه جانبه فرد در جمیع جهات ازجمله در زندگي كاري،زندگي اجتماعي، زندگي خصوصی و مسایل فرهنگي و معنوي است.
بنابراین بدون رشد و بالندگي استعدادها و قابليت هاي منابع انساني در تمام حوزه ها، جامعه نمي تواند به هدف هاي رشدوتوسعه نایل آمده ونیز شرايط مناسبي براي یک زندگي پیشرفته ومتعالي در آن ايجاد گردد .
:: موضوعات مرتبط: نقد و نظر

ن : محمدعلی مقیسه

